موضوعات: اصول و فروع دین,
[ بازدید : 962 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]
[ ] 22:42 ] [ فاطمه ]
[ ]
رمضان ماه عبادت فرصت بنده شدن
رمضان شوق اطاعت از گنه کنده شدن
رمضان بهار روح و به خدا پیوستن
رمضان شوکت زیبایی و زیبنده شدن . . .
فرا رسیدن ماه رمضان بر شما مبارک
موضوعات: اصول و فروع دین,
[ بازدید : 950 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
شب نيمهي شعبان بعد از ليله القدر، برترين شبهاست.خداوند در آن شب فضل خود را به بندگان عطا ميفرمايد و ايشان را به كرم خويش ميآمرزد.
پس در تقرب جستن به سوي خداي تعالي كوشش
كنيدزيرا خداوند به ذات مقدسش قسم ياد فرموده است كه هيچ سائلي را در آن شب
از درگاه خود دست خالي برنگرداند مادامي كه خواستهي او معصيت نباشد و
خداوند آن شب را به ما اختصاص داده است. پس در دعا و ثنا بر خداي تعالي در
آن شب كوشش نماييد.
(مفاتيح الجنان)
پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند:
در شب نيمهي شعبان روزيها تقسيم ميشود و عمر مردم معين ميگردد و روندگان به حج نامشان نوشته ميشود و خداي تعالي در خلق خود افراد بيشماري را ميآمرزد. (مفاتيح الجنان)
دعاي شب نيمهي شعبان
هر كس در شب نيمهي شعبان 21 مرتبه
اين دعا را مابين نماز مغرب و عشاء، قبل از آنكه سخني بگويد بخواند، تا شب
نيمهي شعبان سال بعد به فرمان خدا، هيچ مكروهي به او نرسد و اگر عمر او
تمام شده باشد، خداوند عمر دوباره به او كرامت فرمايد.
بسم الله الرحمن الرحيم اللهم
انك عليم حليم ذو اناة و لا طاقة لنا بحكمك يا الله يا الله يا الله،
الامان الامان الامان من الطاعون و الوباء و موت الفجأة و سوء القضاء و
شماتة الاعداء، ربنا اكشف عنّا العذاب انا موقنون برحمتك يا ارحم الراحمين. (از كتاب عنوان الكلام مرحوم ملا محمدباقر فشاركي ص 210)
******************** قرائت قرآن در شب نيمهي شعبان
هر كس در شب نيمهي شعبان سه مرتبه
سورهي ياسين را بخواند، مرتبهي اول به نيت طول عمر، مرتبهي دوم به نيت
توانگري و مرتبهي سوم به نيت دفع بليات، در آن سال از آفات و فقر در امان
ميماند و عمر او طولاني ميگردد. پس از تمام كردن سوره در هر مرتبه دعاي
زير را با تضرّع بخواند:
بسم الله الرحمن الرحيم
اللهم يا ذَالمنِّ لا يُمَنُّ عليك يا
ذالطَّولِ لا اله الا انت، انت ظهرُ اللاجين و جارُ المستجيرين و امان
الخائفين اِن كُنتُ شقيّاً محروماً مُقْتِراً في الرزق، فامحُ في امِّ
الكتاب شقاوتي و حرماني و اقتارِ رزقي و اثبتني عندك مرزوقاً موفِّقاً
للخيراتِ، فانك قُلتَ في كتابكَ المنزل يمحواللهُ ما يشاءُ و عندهُ امُّ
الكتابِ.
********************
زيارت امام حسين عليه السلام در شب نيمهي شعبان
بايد دانست كه زيارت سيدالشهداء
عليهالسلام در شب نيمهي شعبان بسيار سفارش شده است و سادهترين زيارت كه
ميتوان در همه وقت آن حضرت را به آن زيارت نمود آن است كه سه مرتبه بگويي:
صلي الله عليك يا ابا عبدالله و يا اينكه بگويي: السلام عليك يا اباعبدالله السلام عليك و رحمة الله و بركاته كه خداوند سلام تو را به آن حضرت ميرساند.
********************
روز نيمهي شعبان
روز
نيمهي شعبان روز ميلاد باسعادت امام زمان حضرت حجة ابن الحسن العسكري عجل
تعالي فرجه الشريف است و بسيار شايسته است زيارت آن حضرت و دعا كردن بر
فرج آن حضرت و درخواست از خداوند براي تعجيل در ظهور آن بزرگوار.
چگونگي دعا كردن بر امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف
اول: از خداوند بخواهيم كه در فرج آن حضرت تعجيل كند مثل اينكه بگوييم:
اللهم عجل لوليك الفرج يا بگوييم اللهم عجل فرج وليك
دوم: اگر كسي براي ظهور و فرج آن بزرگوار دعا كرد آمين بگوييم.
سوم: از خداوند بخواهيم كه فرج آل محمد را نزديك گرداند.
چهارم: فرج و گشايش در امر همهي مؤمنين را از خداوند بخواهيم.
پنجم: از خداوند درخواست كنيم كه اسباب و مقدمات ظهور آن حضرت را فراهم كند.
ششم: از خداوند بخواهيم كه گناهاني كه سبب به تأخير افتادن فرج آن حضرت شده است را بيامرزد.
هفتم: نابودي دشمنان آن حضرا را از خداوند بخواهيم.
هشتم: از خداوند بخواهيم تا با ظهور امام زمان عليه السلام قلب آن حضرت و قلب مقدس حضرت سيدالشهداء و قلوب مؤمنين را تشفّي دهد. يا رب الحسين اشف صدر الحسين بظهور الحجه يا رب الحجة اشف صدر الحجة بظهور الحجة يا رب المؤمنين اشف صدور المؤمنين بظهور الحجة
در این نوشتار مختصر نام این مرحله را «تزکیه»
میگذاریم که البته نامی است برگرفته از قرآن مجید. قصد نگارنده- با
اعتراف به تهی بودن خویش از فضائل و احتیاج زیاد به تطهیر درون- بیان چند
نکته در زمینه عملیاتی نمودن آن دانسته هاست. یعنی نکاتی در باره «تزکیه
نفس»
1- باید دانست تزکیه
نفس به هیچ وجه عملی آسان نیست که بسیار دشوار است. تا جائیکه در روایات
متعددی از تلاش برای آن به «جهاد» یا «مجاهده» تعبیر شده است.
از آن جمله است روایات ذیل که از حضرت امیرالمومنین (صلوات الله علیه) در
کتاب «تصنیف غررالحکم» نقل شده است: «الا و ان الجهاد ثمن الجنّة فمن جاهد
نفسه مکلها و هی اکرم ثواب الله لمن عرفها» «افضل الجهاد مجاهدة المرء
نفسه» «ثمرة المجاهدة قهر النفس» «انک ان جاهدت نفسک حوت رضی الله» «ان
المجاهد نفسه و علی طاعة الله و عن معاصیه عندالله سبحانه بمنزلة برً
شهید»؛ گونه ای از این روایات شریفه به این ترتیب است: «به هوش باشید!
همانا جهاد کردن؛ بهای بهشت است پس هر آن کس که به جهاد با نفس خود پرداخت
آن را مالک شد و این ارجمندترین ثواب برای کسی است که نفس خود را شناخته
است»
«برترین جهاد، مجاهده ای است که آدمی
با نفس خود میکند» «حاصل مجاهده، چیرگی بر نفس است» «اگر مجاهده با نفس
کنی به خشنودی خداوند دست مییابی» «کسی که در راه انجام طاعت خداوند و
دوری از گناهان مجاهدت میورزد، در نزد خداوند منزلت انسان نیکو کار شهید
را داراست»
2- در عین حال سرانجام این تلاش و مجاهده بسیار شیرین و گواراست. چنانکه خداوند سبحان در آیه نهم از سوره مبارکه شمس میفرماید:
«همانا رستگار شد آن کس که نفس خود را
تزکیه نمود» به نظر میرسد هر کاری که آدمیان انجام میدهند برای رسیدن به
رستگاری و راحتی است. ولی متاسفانه بسیاری از ما یا رستگاری حقیقی را
نمیشناسیم و یا اگر آن را میشناسیم، راه رسیدن به آن را گم نموده ایم.
و حال آنکه خالق حکیم و رحیم ما
میفرماید، راه فلاح و آزادگی و راحتی، تزکیه نفس است. تأمّل در همان
احادیث که در بند یک ذکر نمودیم به خوبی نشان میدهد، ثمره جهاد با نفس و
تزکیه، چه سود بزرگ و خوشحال کننده ای میباشد. براستی آیا رسیدن به برترین
ثواب الهی و دستیابی به رضایت خداوند، باعث شادی و آسایش نیست. چنانکه در
کتاب فوق الذکر از امام علی (علیه السلام) نقل میکند که: « من مقت نفسه
احبّه الله» ؛ «کسی که بر نفس خود غصبناک باشد، خدای متعال دوستش دارد.»
3- نکته دیگر که بسیار
حائز اهمیت است آن است که آدمی باید طرق پیاده نمودن دانستهها را بداند.
ذیلاً به بعضی از این روشها که بر گرفته از احادیث اهل بیت «علیهم السلام»
است پرداخته میشود. در حدیثی معتبر از حضرت امام صادق (علیه السلام)
گزارش شده است که فرمودند: «... انّ الله تبارک و تعالی خضّ الانبیاء
بمکارم الاخلاق فمن کانت فیه فلیحمد الله علی ذلک و من لم تکن فلتیضّرع الی
الله و لیسأله. قال قلت: جعلت فداک و ماهی؟ قال: الورع و القنوع و الصبر و
الشکر و الحلم و الحیاء و السخاء و الشجاعة و الغیرة و البّر و صدق الحدیث
و اداء الامانة» [1] روشن است که این روایت مبارک، نیازمند تفسیر و شرح
مفضّلی میباشد.
اما ترجمه گونه ای چنین است: ... به
راستی که خداوند (تبارک و تعالی) خصائل والای اخلاق را مخصوص انبیاء
گردانید. پس اگر کسی (از غیر انبیاء) این صفات را داراست، باید خداوند را
ستایش کند و اگر کسی فاقد آن هاست پس باید به درگاه خداوند تضّرغ کند و
آنها را بخواهد. راوی میگوید: عرض کردم: جانم به فدای شما آن صفات چه
چیزهایی هستند. امام فرمود: ورع و پرهیزگاری، قناعت کردن، صبر، شکرگزاری،
فرو بردن خشم، حیا، بخشندگی، شجاعت، غیرت، نیکوکاری، راستگویی و ادای
امانت.
همانطور که واضح است طبق این حدیث، یک
راه برای مجاهده با نفس و تزکیه آن، پناهنده شدن به ذیل عنایات ربویی است.
آن هم با حالت تضّرع. در خور توجه آنکه بعضی از لغویین گفته اند: تضّرع
یعنی چیزی را با ذلّت خواستن. [2]
به راستی علت اینکه ما تا به حال برای
تزکیه خود، متضّرعانه از خداوند درخواست نکرده ایم چیست؟ به نظر میرسد
آبشخور این وضعیت تأسف بار، ضعف ایمان باشد که خود مسأله ای عمیق و البته
محتاج بحث و تفصیل است. شایان ذکر آن که دعای شریف "مکارم الاخلاق" که دعای
بیستم صحیفه سجادیه میباشد حاوی حداقل 160 درخواست اخلاقی از خداوند
متعال است که شاید بتوان همه آنها را به 12 خصلت نیکوی مذکور در حدیث فوق
ارجاع داد.
اما راه بعدی برای پیروزی در جهاد با
نفس و تزکیه آن: از بعضی احادیث چنین به دست میآید که اگر آدمی خود را
همانند کسانی که دارای صفت نیکوی اخلاقی هستند، بنماید، ای بسا دارای آن
صفت حمیده بشود.
از امیرالمومنین (صلوات الله علیه)
منقول است که فرمودند: «ان لم تکن حلیما فتحلّم فانه قلّ من تشبّه بقوم الا
و اوشک ان یکون منهم. » [3] میفرمایند: اگر اهل حلم ورزیدن (صبر در برابر
خشم خویش) نیستی، پس با تکلف، حلم بورز و خود را شبیه انسان حلیم قرار
بده، چرا که کم پیش میآید کسی شبیه قومی بشود.
هر چند این فرمایش نورانی از آغاز برای
کسب صفت بردباری فرموده شده است ولی انتهای آن گویای یک قاعده کلی در زمینه
کسب ملکات نیکوی اخلاقی است. بر این مطلب برخی شراح نهج البلاغه تصریح
نموده اند. از جمله این میثم بحرانی- رحمة الله علیه- «در اختیار مصباح
السالکین ذیل این حدیث عبارتی دارد که معنای آن چنین است: تحلّم، تمرین حلم
ورزیدن است، چون اکثر ملکات اخلاقی، حالاتی اکتسابی هستند. [4] چنانکه
چنین مطلبی در شرح این ابی الحدید نیز آمده است. [5]
در اینجا ممکن است این شبهه مطرح بشود
که آیا این روش، منافقانه نیست؟ در جواب باید بگوییم: تفصیل پاسخ، مجال
دیگری میطلبد ولی اجمالا عرض میکنیم به نظر میرسد تعریف نفاق و منافق،
اصلاً چیزی دیگری است و شامل چنین شخصی که در مسیر تهذیب نفس خود و واجد
نیت الهی است نمیشود.
اما راه بعدی که از دو راه قبلی بسیار
اصلیتر و پر اهمیتتر است و اصلا وظیفه واجب همه ماست آن است که آدمی در
راه ارتقاء درجه ایمان خود گام بردارد. که این مسأله ارتباط تنگاتنگ با کسب
بصیرت دین از یک سو و از سوی دیگر دوری از گناهان و انجام واجبات دارد.
البته توضیح این راه در این مختصر میسّر نیست.
ولی در عین حال عرض میکنیم که در
روایات شریفه و حتی در قرآن مجید در بسیاری از موارد، اعمال نیکو و صفات
کریمه اخلاقی و نفسانی بر عنوان «مومن» یا مشابه آن مانند «الذین آمنوا»
مترتب شده است و این خود نشانگر وابستگی ان اعمال و صفات به ایمان است.
از سوی دیگر تقوی که به معنای ترک
محرّمات و انجام واجبات است، کلید درستی و راستی و ذخیره رستاخیز و سبب
آزادی هر گونه بردگی (غیر خدا) و نجات از هر گونه هلاکت و کامیابی و موفقیت
جویندگان سعادت و نجات یافتن فرارکنندگان و سبب نیل به مقاصد الهی، معرفی
شده است.
این ویژگیها بر گرفته از متن حدیث
نورانی امیرالمۆمنین (علیه السلام) در نهج البلاغه بود که میفرماید: فإن
تقوی الله مفتاح سداد و ذخیرة معاد و عتق من کلّ ملکة و نجاة من کل هلکة،
بها نیجخ الطالب و نیجو الهارب و تنال الرغائب [6] ؛
تقوا و ترس از خدا، کلید گشودن هر در بسته اى است، ذخیره رستاخیز، و سبب آزادى از بردگى شیطان و نجات از هر هلاکت است.
آنچه که انسانها به عنوان زمینه سازی ظهور،
میتوانند انجام دهند، ازبین بردن زمینه هایی است که موجب غیبت آن حضرت شده
و ایجاد آمادگی در خود است
بسم الله الرحمن الرحیم
عوامل ظهور به چیزهایی گفته می شود که زمینۀ ظهور امام زمان (عج) را فراهم می کند و از علل ظهور آن حضرت محسوب می گردند. دربارۀ آن باید گفت: هر چند عامل اصلی ظهور امام زمان (عج) "ارادۀ الهی" است، ولی آنچه که انسان ها به عنوان زمینه سازی ظهور،
می توانند انجام دهند، ازبین بردن زمینه هایی است که موجب غیبت آن حضرت
شده و ایجاد آمادگی در خود است. این آمادگی نیز با انجام وظایف و تکالیفی
که بر عهدۀ آنهاست به ویژه تکالیف زمان غیبت مثل: انتظار فرج، دعا، صبر،
خودسازی، رشد فکری، اجتماعی به دست می آید. البته این آمادگی باید متناسب
با پذیرش حکومت جهانی باشد؛ یعنی عمومیت داشته و گسترده باشد و افکار عمومی
برای تأیید و پشتیبانی ایشان مهیا باشند.
هر چیزی که در ظهور امام زمان (عج) نقش دارد و از علل ظهور آن حضرت محسوب می گردند عوامل ظهور محسوب
می شوند. در بارۀ آن باید گفت: هر چند عامل اصلی ظهور امام زمان (عج)
"ارادۀ الهی" است، ولی آنچه که انسان ها به عنوان زمینه سازی ظهور می
توانند انجام دهند، ایجاد آمادگی در خودشان است؛ چون هر انقلاب و نهضتی که
برای هدف معینی به وجود می آید، در صورتی پبروز است که زمینه های آن از هر
جهت فراهم باشد، در غیر این صورت انقلاب با شکست روبرو خواهد شد.
قیام امام زمان (عج) از این قاعده مستثنی نیست و در صورتی می تواند پیروز شود که شرایط آن فراهم گردد.[1]
پس آمادگی مردم از علل و عوامل مهم ظهور
است؛ یعنی عموم مردم خواستار آن حضرت باشند و افکار عمومی برای تأیید و
پشتیبانی ایشان مهیا باشد. به عبارت دیگر باید عوامل اختیاری و قابل تغییر
غیبت آن حضرت را بر طرف نمود.
توضیح این که بر اساس آنچه در روایات، در بارۀ عوامل غیبت آمده، برخی از آنها در اختیار ما نیست و قابل تغییر نمی باشد مانند:
1. بیعت کسی بر عهدۀ آن حضرت نباشد.[2]
2. محافظت ایشان از خطر کشته شدن.[3]
3. آزمایش الهی.[4]
4. علل ناشناخته؛ چنان که بعضی از روایات
بیانگر این نکتهاند که امامان معصوم از علت اصلی غیبت آگاه اند، اما
مأمور به بیان آن نیستند. لذا سر بسته و به طور اجمال حکمتهایی از آن را
بیان کرده اند. دلیل این ادّعا روایت عبداللّه بن فضل هاشمی از امام صادق
(ع) است که امام به وی فرمود: برای صاحب امر غیبتی است که چاره ای از آن
نیست. هر مبطلی در آن شک می کند. به او گفتم: فدایتان شوم، (غیبت) برای
چیست؟ فرمود: برای امری که اجازۀ کشف آن را برای شما نداریم. گفتم: حکمت
غیبت او چیست؟ فرمود: حکمت غیبت او همان حکمت غیبت حجتهای خداوند قبل از
اوست. حکمت آن کشف نمی شود، مگر بعد از ظهور او. همان طور که حکمت سوراخ کردن کشتی و کشتن پسر و برپایی دیوار توسط حضرت خضر برای حضرت موسی (ع) کشف نشد مگر هنگام جدایی آنها.[5]
روشن است که این عوامل در اختیار انسان ها نیست تا بتوانند تغییر دهند.
اما برخی دیگر از عوامل غیبت قابل تغییر
است. چنان که در برخی از توقیعات شریفه به این مسئله اشاره شده است که
بیوفایی مردم و گناهان آنان زمینه ساز غیبت حضرت حجت شده است.
"اگر خداوند به شیعیان ما توفیق همدلی در
وفای به عهدی که بر ایشان است عنایت می فرمود مبارکی دیدار ما برای ایشان
به تأخیر نمی افتاد و در سعادت مشاهده ما با معرفتی شایسته و درست شتاب
میشد. چیزی ما را از ایشان محبوس نکرده است، مگر اعمال ناخوشایند و
ناپسندی است که از آنها به ما میرسد".[6]
مضمون این توقیع آن است که بیوفایی
شیعیان نسبت به عهد و پیمان با آن حضرت موجب طولانیتر شدن غیبت و حرمان از
وصال شده است. پس همدلی شیعیان در وفای به عهد [آن حضرت] میتواند عاملی
برای تعجیل در ظهور باشد.[7]
علاوه بر این مطالب باید توجه داشت که
مردم در عصر غیبت، افزون بر تکالیف عمومی، در خصوص مسئلۀ غیبت وظایفی بر
دوش دارند که با انجام آنها ضمن وصول به اجر و ثواب، گام هایی نیز در
زمینۀ ظهور برخواهند داشت که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
الف- صبر:
در روایتی امام رضا (ع) میفرماید: چه قدر
نیکو است صبر و انتظار فرج. آیا نشنیدی این سخن خداوند را که: "فارتقبوا
اِنّی معکم رقیب". و این سخن او که: فانتظروا اِنّی معکم من المنتظرین.
منتظر باشید من هم با شما در انتظارم. همانا فرج پس از ناامیدی میآید و
کسانی که قبل از شما بودند صبورتر از شما بودند. [8]
تعبیر "علیکم بالصبر" صراحت دارد، در این
که وظیفۀ شیعیان در عصر غیبت، صبر بر فراق است. البته روشن که صبر به معنای
استقامت داشتن در اعتقاد و عمل و طی نمودن خط و مکتب آن حضرت است.
ب- انتظار:
هر چند از روایت بالا وظیفه انتظار نیز به
خوبی معلوم میشود، ولی دربارۀ انتظار باید گفت: پیامبر و ائمۀ اطهار با
تأکید بسیار بر این امر پای فشردهاند. در روایتی از پیامبر (ص) میخوانیم
که فرمود: برترین اعمال امت من انتظار فرج است.[9]
علی(ع) در پاسخ کسی که از وی پرسید: کدام عمل نزد خداوند محبوبتر است؟ فرمود: انتظار فرج.[10]
امام صادق (ع) میفرماید: نزدیکترین حالت
بنده به خداوند و راضیترین چیز نزد او این است که هرگاه حجت خدا از آنها
پنهان شود و برایشان ظاهر نشود و از آنها پوشیده شود و مکانش را ندانند در
این هنگام صبح و شام منتظر فرج او باشند[11].
روشن و بدیهی است که انتظار بر دو قسم است: انتظار تکوینی و انتظار تشریعی.
در انتظار تکوینی، منتظر بودن بیشتر به
شکل منفی و همراه با سستی صورت میگیرد، اما انتظار تشریعی، پویا و همراه
با علم و عمل است. مؤید این سخن، کلام امام سجّاد(ع) است که میفرماید:
منتظران ظهور او برترین اهل هر زمانند؛ زیرا خداوند متعال به آنها عقل و
فهم و شناختی عطا فرموده است که غیبت در نزد آنان به منزلۀ مشاهده گردیده
است. آنان را در آن زمان به منزلۀ مجاهدان با شمشیر در کنار رسول خدا (ص)
قرار داده است. آنان حقیقتا خالصند و شیعیان راستین و دعوت کنندگان به دین
خدا در پنهان و آشکارند.[12]
منتظر واقعی در بعد علمی، آن چنان معرفتی
دارد که غیبت برای او همانند مشاهده است؛ یعنی در شناخت امام زمان خود، شک و
تردید ندارد و در بعد عملی آشکارا و نهان به دعوت و تبلیغ مشغول است.
اگر منتظر منفی دست بر دست میگذارد و به بهانه این که کاری از ما ساخته نیست و کاری برای زمینه سازی ظهور نمی
کند، منتظر مثبت شب و روز بر علم و معرفت و عمل خود می افزاید، خود را
آمادۀ ظهور مینماید، و تلاش دارد تا خود را از سنخ منتظر کند.
چکیدۀ سخن آن که در انتظار مثبت ایمان به غیب، گرایش به عدالت، تنفر از ظلم، اعتراف به حق و دعوت به خیر و صلاح نهفته است.
ج- دعا:
در برخی روایات عمده ترین وظیفۀ عصر غیبت
را دعا دانستهاند. از جمله در توقیع اسحاق بن یعقوب که به وسیلۀ محمد بن
عثمان دریافت شده است، فرمود: برای تعجیل در فرج زیاد دعا کنید... .[13]
د- انقطاع:
در روایتی از امام صادق (ع) میخوانیم که فرمود: "همانا این امر (ظهور مهدی) نمی آید شما را مگر پس از ناامیدی".[14]
در روایت دیگری امام رضا (ع) میفرماید: "همانا فرج پس از ناامیدی میآید و کسانی که پیش از شما بودند صابرتر از شما بودند"[15].
این بدان معناست که تا انسان چشم امید به
قدرتهای غیرالهی داشته باشد، عطش عدالت مهدوی در او وجود ندارد و آن گونه
که بایسته و شایسته است، مهدی جو و مهدی خواه نخواهد بود.
شاید به همین جهت یکی از نشانه های آغاز
انقلاب امام زمان، فراگیری ظلم و جور در جهان بیان شده است. این مطلب را از
دو راه می توان ثابت کرد:
1. پبامبر گرامی فراگیری ظلم و جور را،
نشانۀ آغاز انقلاب دانسته و در حدیثی که محدثان اسلامی نقل کرده اند،
فرموده است: زمین را پر از قسط و عدل می کند، چنان که از ظلم و جور
پرگردد.[16]
2. فشار و اختناق هرگاه از حدّ بگذرد،
مایۀ انفجار می گردد. انفجارهای اجتماعی، مانند انفجار های مکانیکی است که
در درجۀ معینی از فشار، انفجار رخ می دهد. در حقیقت گسترش فساد به وسیلۀ
ضحاکان زمان، انقلاب را نزدیک تر می کند، در نتیجه بذر های انقلاب را
آبیاری می نماید، تا لحظه ای که بحران به اوج خود برسد و انقلاب صورت
پذیرد. البته ، باید توجه داشت که صرف گسترش فساد کافی نیست، بلکه رشد
آگاهی هم در این زمینه لازم است.
مقصود از بالا رفتن سطح آگاهی، این است که
انسان ها، به موقعیت و ارج وجود خود پی ببرند و تحمل ظلم و فساد را زندگی
ننگین و مرگباری تلقی کنند که شایستۀ مقام انسان نیست. آن گاه با ارزیابی
شرایط و امکانات خود و ستم قدرت های طاغوتی، بذر انقلاب را در سرزمین مستعد
و آماده بپاشند و از راه های گوناگون، در آبیاری آن بکوشند. ناگفته
پیداست، تا زمانی که در توده ها چنین آگاهی پدید نیاید و انسان ها بر ارزش
خود واقف نگردند و امکانات خود و طرف را درست نسنجند، انقلاب کوری رخ می
دهد که نمی تواند، مصالح مردم را تضمین کند.
به عبارت روشن تر، برای تحقق یک انقلاب،
تنها گسترش فساد و یا وجود یک رهبر لایق کافی نیست، بلکه علاوه بر این،
آمادگی روحی و فکری لازم است که مردم در موقع مناسب بهای انقلاب را که همان
ایثارگری و شهادت در راه هدف است، بپردازند. در غیر این صورت، سستی، تنبلی
و اکتفا به وضع موجود، در روح جامعه لانه می گزیند، و اندیشۀ انقلاب به
ذهن آنان راه پیدا نمی کند و با تمسک به منطق "موسی به دین خود، عیسی به
دین خود"، و یا "هر کس باید گلیم خود را از آب بیرون ببرد"، "من چه کار به
کار دیگران دارم" و امثال این جملات، وضع موجود را که توأم با یک نوع راحت
طلبی است، بر قیام و انقلاب و تحمّل زندان و شکنجه و قتل و اعدام ترجیح می
دهد.[17]
علاوه این که برای تحقق قیام حضرت مهدی
(عج)، یک ارتش مهیّا و نیروی ضربتی کارآمد لازم است که پشت سر امام (عج)
ایستاده و گوش به فرمان وی باشد. از این جهت باید در جهنم سوزان ظلم و جور و
فساد و تبعیض، افراد فداکاری پرورش یابند، تا پیام آور بهار عدالت باشند.
این گروه باید به نیروی ایمان و تقوا مجهز گردند، و جانباز و فداکار باشند.
به طور خلاصه، گسترش فساد و ظلم، اگر منجر
به "انظلام"؛ -یعنی پذیرش ظلم و ستم- بشود، هیچ گاه زمینۀ قیام علیه آن
نخواهد شد. بلکه تنها در صورتی مفید است که مقدمه مبارزه در جهت تحقق عدالت
و نیکی باشد. بدیهی است که این مقدمه نیز هیچ گاه عملی نخواهد شد، مگر
زمانی که مردم، بدی ظلم را بدانند و در برابر آن، مظاهر صلاح و تقوای فردی و
اجتماعی را نیز بشناسند و تنها راه این شناخت، دعوت مردم به سمت صلاح و
تقواست.
احادیث فراوانی داریم که گروهی در زمان
های مختلف با حرکت های اصلاح گرانه در جوامع بشری، زمینه ساز ظهور حجت
خواهند بود. این احادیث در برخی از کتاب ها گرد آمده است.[18]
در این جا به یکی از این احادیث اشاره می
کنیم: صاحب کشف الغمة از پیامبر (ص) نقل می کنند که فرمود: "مردمی از مشرق
خروج می کنند و برای حضرت مهدی زمینه سازی می کنند".[19]
ه- تقوا و دوری از گناه:
در احادیثی که پیامبر (ص) و ائمۀ اطهار
(ع)، وظایف منتظران را معین کرده اند، همه جا سخن از تقوا، ورع، عفاف،
صلاح، سداد، دوری از گناه و قرب به خداست. به عنوان نمونه، امام صادق (ع)
فرمود: "هر کس خوشنود می شود که از اصحاب قائم (ع) باشد، پس باید منتظر
باشد و به ورع و اخلاق نیکو عمل کند، در حالی که منتظر است. اگر چنین شخصی،
پیش از ظهور حضرتش بمیرد، اجر او مانند کسی است که زمان ظهور آن حضرت را
درک کرده است. پس (در جهت نیکی ها) بکوشید و منتظر باشید. (این انتظار)
گوارا باد بر شما ای گروه رحمت شده".[20]
علمای گذشتۀ ما، دربارۀ وظایف و تکالیف
منتظران در زمان غیبت، کتاب هایی مستقل نوشته یا فصولی از کتاب های خود را
اختصاص داده اند، مانند کتاب "نجم الثاقب" تالیف مرحوم حاج میرزاحسین نوری
(متوفی 1327)، دو کتاب "مکیال المکارم" و "وظیفه مردم در زمان غیبت امام
زمان (ع)" تالیف مرحوم میرزا محمد تقی موسوی اصفهانی (متوفی 1348). در این
کتاب ها و مشابه آنها تنها بر اساس روایات ائمه (ع) به عوامل ظهور و وظایف
منتظران اشاره شده است، البته از نظر عقلایی نیز میتوان گفت: تشکیل حکومت
جهانی با آن عظمت و شکوه، به صورت دفعی هر چند محال نیست، اما دلیل عقلی یا
نقلی معتبر بر چنین وقوعی نداریم. هر چند ممکن است خود ظهور به دلیل عدم
توقیت (بیان نشدن وقت)، به طور "دفعی" و ناگهانی صورت گیرد، اما قطعا
نمیتوان گفت بدون هیچ زمینه ای انجام میشود.
شهید مطهری مینویسد: بعضی از علمای شیعه
که به برخی از دولتهای شیعی معاصر خود حسن ظن داشته اند، احتمال دادهاند
که دولت حقّی که تا قیام مهدی موعود ادامه خواهد یافت، همان سلسله مورد
نظر باشد.[21]
این سخن بیانگر آن است که علمای شیعه به
حکومت زمینه ساز عقیده داشته اند و این یک امر طبیعی است؛ چرا که وقتی
انسان منتظر مهمان عزیزی باشد، سعی میکند فضا و مکان و استقبال کنندگان را
در حد امکان، با مقام فرد منتظر کاملاً همانند کند. چگونه ممکن است فرد
منتظر، در انتظار کسی باشد که به دلیل اجرای عدالت، پیاده کردن احکام الهی و
جلوگیری از فحشا، محکوم دادگاه او و طعمۀ شمشیر وی باشد؟
آیت اللّه مکارم شیرازی، دربارۀ آمادگی
های لازم برای حکومت جهانی می نویسد: برای این که دنیا چنان حکومتی را
پذیرا باشد، چند نوع آمادگی لازم است:
1. آمادگی فکری و فرهنگی؛ یعنی سطح افکار
مردم جهان آن چنان بالا رود که بدانند مثلاً مسئلۀ "نژاد" یا "مناطق مختلف
جغرافیایی" مسئلۀ قابل توجهی در زندگی بشر نیست و تفاوت رنگها و زبانها و
سرزمین ها نمیتواند بشر را از هم جدا سازد.
2. آمادگی اجتماعی؛ مردم جهان باید از ظلم
و ستم و حکومت های موجود خسته شوند، تلخی این زندگی مادی و یک بعدی را
احساس کنند و حتی از این که ادامۀ این راه یک بعدی ممکن است در آینده
مشکلات کنونی را حل کند، مأیوس گردند.
3. آمادگیهای تکنولوژی و ارتباطی؛ بر
خلاف آنچه بعضی میپندارند که رسیدن به مرحلۀ تکامل اجتماعی و رسیدن به
جهانی آکنده از صلح و عدالت، تنها با نابودی تکنولوژی جدید امکانپذیر است،
وجود این صنایع پیشرفته نه تنها مزاحم یک حکومت عادلانه جهانی نخواهد بود،
بلکه شاید بدون آن وصول به چنین هدفی محال باشد. سپس می افزاید معجزه،
استثنایی است منطقی در نظام جاری طبیعت، برای اثبات حقانیت یک آیین آسمانی،
نه برای ادارۀ همیشگی نظام جامعه.[22]
4. آمادگیهای فردی؛ حکومت جهانی قبل از
هر چیز نیازمند عناصر آماده و با ارزش انسانی است تا بتواند بار سنگین چنان
اصلاحات وسیعی را به دوش بکشد.
این در درجۀ اوّل نیاز به بالا بردن سطح اندیشه، آگاهی، آمادگی روحی و فکری
برای پیاده کردن آن برنامۀ عظیم را دارد. منتظر واقعی برای چنان برنامه
مهمی نمیتواند نقش تماشاچی داشته باشد.[23]
.....................................................
پی نوشت:
[1] ابراهیم امینی، دادگستر جهان، ص 294، زمینهسازی ظهور حضرت ولی عصر علیهالسلام، محمد فاکر میبدی.
[2] رک: صافی گلپایگانی، لطف اللّه، منتخب الاثر، ص 334.
[3] رک: بحارالانوار، ج 52، ص 97.
[4] همان، ص 98.
[5] «ان لصاحب الامر غیبة لا بد منها، یرتاب فیها کل مبطل، فقلت له: و لم
جعلت فداک؟ قال لامر لم یؤذن لنا فی کشفه لکم، قلت: فما وجه الحکمة فی
غیبة؟ فقال: وجه الحکمة فی غیبة وجه الحکمة غیبات من تقدمه من حجج اللّه
تعالی ذکره، ان وجه الحکمة فی ذلک لا ینکشف الا بعد ظهوره، کما لا ینکشف
وجه الحکمة لمّا أتاه الخضر( علیهالسلام ) من خرق السفینة، و قتل الغلام و
اقامة الجدار، لموسی (علیهالسلام) الا وقت افتراقها». رک: همان، ص 91، و
113.
[6]«و لو ان اشیاعنا وفقهم اللّه علی اجتماع من القلوب فی الوفاء بالعهد
علیهم، لما تأخر عنهم الیمن بلقائنا و لتعجلت لهم السعادة بمشاهدتنا، علی
حق المعرفة و صدقها منهم بنا فما یحبسنا عنهم الا ما یتصل بنا مما نکرهه و
لا نؤثره منهم». رک: همان، ج 53، ص 177، و الزام الناصب، ج 2، ص 467
[7] « لتعجلت لهم السعادة بمشاهدتنا». در سعادت دیدار ما شتاب میشد
[8] «ما احسن الصبر و انتظار الفرج، اما سمعت قول الله تعالی «فارتقبوا انی
معکم رقیب» و قوله عزوجل: «فانتظروا انی معکم من المنتظرین، فعلیکم
بالصبر، فانه انما یجییء الفرج علی الیأس و قد کان الذین من قبلکم اصبر
منکم».
همان، ج 52، ص 129
[9] «افضل اعمال امتی انتظار الفرج». همان ، ص 122
[10] «ای الاعمال احب الی اللّه عزوجل؟» فقال: «انتظار الفرج». همان
[11] «اقرب ما یکون العبد الی اللّه عزوجل و ارضی ما یکون عنه اذا افتقدوا
حجة اللّه فلم یظهر لهم و حجب عنهم فلم یعلموا بمکانه... فعندها فلیتوقعوا
الفرج صباحا و مساءً». همان،ص95
[12] «المنتظرون لظهوره افضل اهل کل زمان، لان اللّه تعالی ذکره، اعطاهم من
العقول و الافهام و المعرفة ما صارت به الغیبة عند هم بمنزلة المشاهدة، و
جعلهم فی ذلک الزمان بمنزلة المجاهدین بین یدی رسول اللّه
صلیاللهعلیهوآله بالسیف، اولئک المخصلون حقا، و شیعتنا صدقا، و الدعاة
الی دین اللّه سرا و جهرا » همان،ص 122
[13] «و اکثروا الدعاء بتعجیل الفرج، فان ذلک فرجکم».الاحتجاج ج2 ص 471 .
[14] «ان هذا الامر لایأتیکم الا بعد ایاس...، رک: بحارالانوار، ج 52، ص 111.
[15] «فانه انما یجییء الفرج علی الیأس و قد کان الذین من قبلکم اصبر منکم». رک: بحارالانوار، ج 52، ص 129 و 110.
[16] «یملا الارض قسطاً و عدلا کما مُلئت ظُلما وجورا». الاحتجاج، ج1، ص 69.
[17] باید توجه نمود که مدت هاست که فساد، جهان را فرا گرفته است. فساد ابر
قدرت ها در بسیاری از مناطق جهان –بویژه آفریقا و آسیا- به شدیدترین وضع
رسیده است. از روزی که غرب، اندیشه تسلط بر شرق را در سر پرورانده، هر روز
در نقاط مختلف جهان، بر مظالم خود افزوده و میلیون ها نفر را در بند کشیده
است. تنها بررسی وضع کشورهای استعمارزدة افریقا و جنوب آسیا سند روشن و
گویایی بر این مطلب است.
[18]برای اطلاعات بیشتر ر.ک: کامل سلیمان، روزگار رهای. ؛ ترجمه علی اکبر مهدی پور، ج 2، ص 1034 الی 1062.
[19]کشف الغمة فی معرفة الائمه، ج 3، ص 267 معجم احادیث الامام المهدی، مؤسسه المعارف الاسلامیه، 1411 ق، ج 1، ص 387ی،
[20]«من سره ان یکون من اصحاب القائم فلینتظر ولیعمل بالورع و محاسن
الاخلاق و هو منتظر. فان مات وقام القائم بعده، کان له من الأجر مثل أجر من
أدرکه. فجدوا وانتظروا هنیئاً لکم ایتها العصابة المرحومة». بحارالانوار،
52/140، به نقل از غیبت نعمانی.
[21] ر.ک: مطهری، مرتضی، قیام و انقلاب مهدی، ص 68.
[22] مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی علیهم السلام ص 80 تا 83.[23] همان،ص 100
انتظار یعنی : انتظار یعنی دروغ نگفتن. انتظار یعنی غیبت نکردن. انتظار یعنیتهمت نزدن. انتظار یعنی نماز به موقع خواندن. انتظار یعنی زکات دادن . انتظار یعنی چشم خود را کنترل کردن. انتظار یعنی قدم صحیح برداشتن . انتظار یعنی عمل به قرآن. انتظار یعنی احترام گذاشتن . انتظار یعنی با ادب بودن. انتظار یعنی کنترل سخن داشتن. انتظار یعنی راستگو بودن. انتظار یعنی امانت دار بودن. انتظار یعنی خشم خود را فرو بردن. انتظار یعنی بخشنده بودن. انتظار یعنی هر لخظه به یاد خدا بودن. انتظار یعنی دیگران را کوچک نشماردن. انتظار یعنی علی وار بودن. انتظار یعنی دیگران را مسخره نکردن. انتظار یعنی امر به معروف کردن. انتظار یعنی نهی از منکر کردن. انتظار یعنی در راه خدا جهاد کردن. انتظار یعنی ...